وقتی مادر نیست

مادر که خانه نیست هیچ چیز سر جایش نیست. وقتی می‌رود انگار همه چیز را هم با خودش می‌برد. تنها آشپزخانه‌ای می‌ماند که انگار چندین سال است دچار قحطی شده. نه قند را پیدا می‌کنی، نه چای را. برای شام و ناهار هم چیزی پیدا نمی‌شود. تا اینکه دختر خانه ادای مادر را دربیاورد و به خیال خودش کدبانوگری کند. که صد البته نمی‌تواند. مادر که نباشد حتی گرمای خانه هم بار سفر را بسته انگار؛ بخاری را هرچه زیاد می‌کنی باز هوا سرد است. همین که مادر به خانه برمی‌گردد برکت را با خودش می‌آورد، آشپزخانه‌ای که تا چند لحظه پیش خالی بود، با آمدنش پر می‌شود. کافی است مادر قدم در آن بگذارد و عطر دست پختش تا وسط کوچه برود. گرمای خانه آنقدر زیاد می‌شود که تصمیم می‌گیری برای مدتی بخاری را خاموش کنی. مادر که خانه است، همه چیز هست.

 #روشنک_بنت_سینا